ترنمترنم، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره

ماه من ترنم

دغدغه ی من

وقتی از خواب می پری زود به اطراف نگاه  میکنی تا اینکه با نگاهت منو پیدا میکنی به محض دیدنم انگار که خیالت راحت شده باشه لبخند میزنی و اگه هنوز خوابت بیاد با آرامش دوباره لالا رو از سر میگیری،نمیدونی دیدن آرامش و راحتی تو چهرت چه احساس رضایتی به من میده اما فورا یه دلهره هم به سراغم میاد نمیدونم شاید اسمش چیز دیگه ای باشه، ولی هر چی که هست باعث میشه با خودم بگم: تو مادر شدی مادر، میدونی این یعنی چی؟ میتونی به خوبی از پسش بربیای؟میتونی مطمئن باشی که انشاالله دخترت  بزرگ شد باز با دیدنت همین آرامش رو پیدا میکنه؟ اون وقت که هزاران هزار نگرانی دیگه به سراغم میاد و دل و ذهنم رو مشغول میکنه. تو همین حال یه لحظه به خودم میام و میگم نگران...
10 تير 1392

این روزای تو

ترنم عزیزم درست 4 روز پیش وقتی داشتی آب میخوردی متوجه یه صدای قشنگ شدم .درسته صدای برخورد اولین مرواریدت با لیوان بود اما وقتی لثه ات رو نگاه کردم خبری نبود فقط لثه ات برجسته تر شده بود تا اینکه امروز بلاخره یه کوچولو از سفیدی دندونت نمایان شد.الهی مبارکت باشه عزیزکم. اما خوب از اونجا که همیشه بدست آوردن چیزای خوب زحمت داره تو هم حسابی این روزا به زحمت افتادی  یه خورده تب داری و مدام لثه ات میخاره، بد خواب و بی اشتها هم شدی ناگفته نماند که خیلی هم بدعنق شدی اما اشکال نداره میدونم که انشاالله دندونات که به خوبی و خوشی در بیاد دوباره خوش خلق میشی.راستی به فکر پختن آش دندونی هم هستیم تا انشاالله دندونات راحت تر دربیاد....
8 تير 1392
1